به گزارش راهبرد معاصر مراسم تشییع و تدفین زهره فکور صبور بازیگر سریال بی همگان ، فردا از ساعت ۱۰ صبح در قطعه هنرمندان بهشت زهرا (س) برگزار میشود. زهره فکور صبور در سن 43 سالگی درگذشت . علت مرگ زهره فکور صبور خودکشی اعلام شده است. زهره فکورصبور در مجموعههای تلویزیونی مختلفی از جمله دلنوازان، مسافری از هند، روزگار جوانی، دردسرهای عظیم، دنگوفنگ، پایتخت ۳ و کامیون ایفای نقش کرده بود.
زهره فکور صبور این روزها مشغول ایفای نقش در سریال تلویزیونی «بیهمگان» به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیهکنندگی مهران مهام بود.
زهره فکور صبور در تاریخ ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ حوالی ساعت ۸ شب در منزل شخصی خود بر اثر استعمال بیش از حد قرص با هدف خودکشی دچار مسمومیت شدید دارویی گردیده و به بیمارستان اعزام شد که متاسفانه در نهایت پزشکان نتوانستند جان وی را نجات دهند و زهره فکور صبور درگذشت.
زهره فکورصبور (متولد ۱ فروردین ۱۳۵۷، درگذشت ۱۰ اسفند ۱۴۰۰) بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر اهل مردمان ایرانیتبار است. آخرین حضور وی در تلویزیون با دنگ و فنگ روزگار در سالهای ۱۳۹۸ به کارگردانی جواد مزدآبادی است.
نام اصلی: زهره فکورصبور
زمینه فعالیت: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر
تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۷
تهران، ایران
محل زندگی: تهران، ایران
ملیت: ایران
پیشه: بازیگری
سالهای فعالیت: از ۱۳۷۷ تاکنون
زهرهفکورصبور هستم متولد ۱/۱/۱۳۵۷، پدرم کرمانشاهی و مادرم هم سمنانی هستند، اما خودم در تهران متولد شدم.
من در یک خانواده ۷ نفر زندگی میکنم، ۳ خواهر و ۱ برادر دارم و من خودم فرزند آخر خانواده هستم و با برادرم به علت اختلاف سنی کمی که حدود ۱ سال دارم رابطه بسیار نزدیک و صمیمی دارم.
واقعیت این است که در تمام طول زندگیم به تنها چیزی که فکر نمیکردم بازیگر شدن بود، سال ۱۳۷۵ که دیپلم گرفتم یکی از دوستانم که در عرصه تئاتر کودک فعالیت داشت، آن زمان نمایشی را در دست داشت و به دنبال بازیگر برای نقش یک گل بود، به من پیشنهاد داد و من پذیرفتم. بعد از این تئاتر هم، با گروهی از دانشجویان تئاتر در نمایشنامه حملت نقشی ایفا کردم، بعد از این قضیه بازیگری برای من جدیتر شد، در حین تئاتر حملت دوستانم پیشنهاد دادند که گروهی برای تهیه دو فیلم به دنبال بازیگر هستند و من رفتم و فرم پر کردم و از آنجا بود که توانستم در فیلم باغ کوچک بیبیگل و همزمان با آن در فیلم روزگار جوانی به کارگردانی آقای شاپورقریب بازی کنم. وقتی این کارها تمام شد به کلاس بازیگری آقای سمندریان رفتم و آنجا دوره دیدم و به این شکل به این عرصه راه پیدا کردم.
«اگر بچه داشتم، قطعا نمیگذاشتم بازیگر شود.»
زمان بازیگر شدن من تنها کسی که با این مسئله مخالفت کرد برادرم بود و با توجه به اینکه من حدود ۱ سال داشتم که پدرم فوت کرد، حرف برادرم نه تنها برای من بلکه برای تمام اعضای خانوادهام مورد قبول بود، اما بعد از اینکه پشتکار مرا دید و سر ضبط کارهای من حضور پیدا میکرد کم کم این مسئله را پذیرفت.
در ابتدای کار و زمانی که سن و سال کمتر است، هر بازیگری دوست دارد همه نقشها را تجربه کند، اما بعد از گذشت مدتی تمام نقشهایی که پیشنهاد میشود همه یکسان هستند و من این مسئله را دوست ندارم. من بعد از دلنوازان که نقش یک نابینا را داشتم و متفاوت با نقشهایی بود که قبلا بازی کردم، دوست دارم بازیهایم متفاوت باشد و نقشی را کار کنم که برای نزدیک شدن به آن کمی تحقیق کنم. البته اگر هم بخواهی منتظر نقش خاص بمانی هم خوب تبعاتی دارد که اولا باید مدت زیادی بیکار باشی و بالاخره بُعد مالی زندگی هم هست.
وقتی آدم زیاد کار نمیکند فراموش میشود و حتی این مسئله در بُعد کاری هم تاثیرگذار است؛ اگر فیلمنامه خوبی باشد که در آن نقشی بسیار مناسب با نوع بازی من هم در آن وجود داشته باشد، زمانی که من کار نمیکنم از یاد کارگردانها هم میروم و این به ضرر من و هر کسی که این رویه را انتخاب کرده است و برای همین است که به تازگی خیلی روی خاص بودن نقش تمرکزنمیکنم و نمایشنامهها را راحتتر انتخاب میکنم.
اگر بخواهم از لحاظ خودم جواب دهم از برخوردی که با مردم دارم، میتوانم بگویم من را دوست دارند، اما من با چه تعداد آدم باید سرکار داشته باشم که بگویم از نظر همه محبوب هستم، اما خوشبختانه تا امروز با هر که برخورد داشتم برخورد مناسبی با من داشتند و دوستم دارند.
من تا مدتی بعد از بازی در یک کاراکتر خیلی با آن نزدیک هستم و با آن زندگی میکنم و در زندگی عادی من هم وارد میشود. حتی گاهی اتفاقی میافتد که با خودم میگویم مثلا کاش آن قسمت فیلم را به یک شکل دیگری بازی میکردم. اما به مرور از حال و هوای بازیهایم در میآیم.
خوشبختی در پول، ثروت و... اینها نیست و من با این سوال شما یاد جمله آقای انتظامی افتادم که میگفتند خوشبختی در دل آدم باید باشد و وقتی دلت خوش باشد آدم خوشبختی هستی که واقعا هم درست است.
تا حدودی، ولی نه خیلی زیاد خوشبخت هستم.
زمانی که من شروع به کار کردم مثلا سال ۱۳۷۹ چهره و استیل خیلی زیاد موثر نبود و بیشتر مهارت بازیگری اهمیت داشت، ولی امروزه به این مسئله بیشتر بها داده میشود و کسانی را میبینم که چهره و استیل خوبی دارند، اما وقتی وارد بطن بازی آنها میشویم متوجه ضعفهایشان خواهی شد. به نظر من چهره و استیل بدنی برای بازیگر لازم است، اما نباید از اصل بازیگری که نحوه بیان، لحن خوب و مسائلی این چنینی است غافل شد؛ بنابراین حتما رژیمی هستید؟
شدیدا، من از بچگی زیاد ورزش میکردم و زمانی وارد بازیگری شدم، بخشی از زمان ورزش کردنم به کارم اختصاص یافت و این چنین کمی از ورزش دور شدم و این مسئله هم چاقی و اضافه وزن را همراه دارد. من رژیمی که بگویم هیچی نمیخورم ندارم، اما خیلی رعایت میکنم و مسئلهای هم که هست من ذاتا آدم گیاهخواری هستم و علاقه زیادی هم به غذاهای آبپز و بخارپز دارم و صرفا به خاطر رژیم، تغذیهام این چنینی نیست.